
معرفی تریلرها و فریب مخاطب
تریلر فیلم، یک وعده دو و نیم دقیقهای است؛ وعده هیجان، خنده، ترس یا اشک. این کلیپهای کوتاه که با دقت و وسواس تدوین میشوند، اولین و گاهی مهمترین نقطه تماس مخاطب با یک فیلم هستند. هدف اصلی آنها مشخص است: فروختن بلیت. اما مرز بین تبلیغ هوشمندانه و فریب آشکار کجاست؟
تریلرها معمولاً با نمایش بهترین لحظات یک فیلم، به گونهای طراحی میشوند که مخاطب را به خرید بلیت ترغیب کنند. اما این جذابیتهای کوتاه و هوشمندانه همیشه منجر به رضایت مخاطب نمیشود. بسیاری از تماشاگران پس از دیدن فیلم اصلی، متوجه میشوند که انتظاراتشان به دلیل تریلرهای گمراهکننده برآورده نشده است. این موضوع نشان میدهد که تریلرها همیشه تصویری دقیق از فیلم اصلی ارائه نمیدهند و گاهی بیشتر شبیه یک تبلیغ فریبنده هستند.
در نتیجه، مخاطبان باید با هوشیاری بیشتری به تریلرها نگاه کنند و از آنها به عنوان ابزاری برای قضاوت نهایی استفاده نکنند. این موضوع بهویژه برای فیلمهایی که در ژانرهای مختلف ساخته میشوند، اهمیت بیشتری دارد.
بازی با ژانر: وقتی کمدی، درام از آب درمیآید
یکی از رایجترین تکنیکهای فریبنده در ساخت تریلر، دستکاری در ژانر و لحن فیلم است. تدوینگران با انتخاب موسیقی نامناسب، برجسته کردن چند دیالوگ طنز در یک فیلم درام سنگین، یا نمایش تنها سکانسهای اکشن یک فیلم آرام و شخصیتمحور، تصویری کاملاً متفاوت از واقعیت ارائه میدهند.
این تکنیک معمولاً برای جذب طیف گستردهتری از مخاطبان استفاده میشود. با این حال، این تغییرات اغلب باعث ناامیدی تماشاگرانی میشود که انتظار فیلمی کاملاً متفاوت داشتهاند. برای مثال، در فیلم “رانندگی” (Drive)، تریلر آن تصویری از یک فیلم اکشن پرسرعت به مخاطب ارائه میداد، در حالی که فیلم اصلی یک اثر آرام، شخصیتمحور و بسیار هنری بود.
این نوع بازاریابی گمراهکننده، اگرچه میتواند در ابتدا مخاطبان زیادی را به سینما بکشاند، اما در بلندمدت به اعتماد عمومی آسیب میزند. تماشاگران احساس میکنند که به آنها خیانت شده و این مساله میتواند بر تجربه کلی سینمایی آنها تأثیر منفی بگذارد.
صحنههای گمشده: قولی که هرگز عملی نشد
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که پس از تماشای یک فیلم با خود بگویید: “پس آن سکانس جذاب تریلر کجا بود؟” حذف صحنههایی که در تریلر به نمایش درآمدهاند از نسخه نهایی فیلم، اتفاقی بسیار رایج است. گاهی این صحنهها به دلیل طولانی شدن زمان فیلم یا مشکلات ریتم داستانی حذف میشوند. اما در موارد دیگر، این صحنهها از ابتدا فقط برای جذابتر کردن تریلر فیلمبرداری شدهاند.
برای مثال، در فیلم “مرد عنکبوتی شگفتانگیز ۲”، صحنههایی که در تریلر به عنوان بخشهای کلیدی داستان نمایش داده شدند، هرگز در فیلم نهایی گنجانده نشدند. این موضوع باعث نارضایتی شدید مخاطبان شد، زیرا آنها احساس کردند که بخشی از داستان اصلی حذف شده است. این تکنیک، اگرچه ممکن است در کوتاهمدت جذابیت ایجاد کند، اما در بلندمدت باعث کاهش اعتماد مخاطبان خواهد شد.
در نتیجه، استودیوها باید در استفاده از این روشها مسئولانهتر عمل کنند و تریلرها را به گونهای بسازند که تصویر دقیقتری از فیلم ارائه دهند. این امر به نفع صنعت سینما و تجربه کلی مخاطبان خواهد بود.
جادوی تدوین: خلق داستان از هیچ
قدرت واقعی یک تریلر در تدوین آن نهفته است. یک تدوینگر ماهر میتواند با کنار هم قرار دادن نماهای بیربط، دیالوگها را از زمینه اصلی خود خارج کرده و داستانی کاملاً جدید خلق کند. این تکنیک، به ویژه در فیلمهای بزرگ و پرهزینه، بسیار رایج است.
فیلم “جوخه انتحار” (Suicide Squad 2016) نمونه بارز این تکنیک است. تریلرهای این فیلم با استفاده از موسیقیهای پرانرژی و تدوین سریع، آن را به عنوان یک کمدی-اکشن جذاب معرفی کردند. اما فیلم نهایی، اثری بسیار تاریکتر و آشفتهتر بود، که نتوانست به وعدههای تریلرش عمل کند.
این نوع تدوین، اگرچه میتواند توجه مخاطبان را جلب کند، اما در نهایت باعث نارضایتی آنها میشود. مخاطبان انتظار دارند که فیلم، همان چیزی باشد که در تریلر نمایش داده شده است. بنابراین، استفاده از این تکنیکها باید با دقت و صداقت بیشتری انجام شود.
اسپویلرهای پنهان و آشکار
در سوی دیگر این طیف، تریلرهایی قرار دارند که بیش از حد صادق هستند و تقریباً تمام داستان، از جمله غافلگیریها و پیچشهای اصلی را لو میدهند. این موضوع باعث میشود که مخاطبان، تجربه کشف داستان را از دست بدهند و لذت دیدن فیلم کاهش یابد.
برای مثال، برخی از تریلرها حتی پایان فیلم را نیز به طور ضمنی نشان میدهند. این کار شاید در کوتاهمدت باعث جذب مخاطب شود، اما در بلندمدت به تجربه سینمایی آسیب میزند. مخاطبان باید بتوانند از پیچشهای داستانی و غافلگیریهای فیلم لذت ببرند، بدون اینکه از قبل همه چیز را بدانند.
در نهایت، استودیوها باید در ساخت تریلرها، به حفظ تعلیق و غافلگیریهای داستانی توجه بیشتری داشته باشند. این امر نه تنها به نفع مخاطبان است، بلکه باعث میشود که فیلمها تجربهای به یادماندنیتر باشند.