معرفی (Superhero Fatigue)
در سالهای اخیر، صنعت سینما شاهد پدیدهای است که کارشناسان آن را «خستگی از ابرقهرمانان» مینامند. فیلمهایی که زمانی با استقبال گسترده مخاطبان روبرو میشدند، اکنون در باکسآفیس با شکستهای سنگینی مواجه هستند. این سوال مطرح است که آیا واقعاً دوران طلایی فیلمهای ابرقهرمانی به پایان رسیده است؟
شکستهای اخیر باکسآفیس: زنگ خطری برای استودیوها
فیلم The Marvels در سال ۲۰۲۳ با کسب تنها ۲۰۶ میلیون دلار در سراسر جهان، ضعیفترین عملکرد تاریخ استودیوهای مارول را به ثبت رساند. این فیلم که با بودجهای بالغ بر ۲۲۰ میلیون دلار ساخته شده بود، نتوانست حتی هزینههای تولید خود را جبران کند. همچنین Madame Web از سوی سونی با درآمد ناامیدکننده ۱۰۰ میلیون دلاری و نقدهای منفی شدید، نمونه دیگری از این روند نزولی بود.
این شکستها تنها به یک یا دو فیلم محدود نمیشود. The Flash از دیسی با وجود سالها تبلیغات و انتظار، Ant-Man and the Wasp: Quantumania و حتی Shazam! Fury of the Gods همگی در باکسآفیس عملکرد ضعیفی داشتند. این آمار نشان میدهد که دیگر صرف حضور یک ابرقهرمان در پوستر فیلم، تضمینکننده موفقیت نیست.

علت اصلی خستگی مخاطبان چیست؟
تولید بیش از حد محتوا
یکی از دلایل اصلی این خستگی، تولید بیش از حد است. در طول یک دهه گذشته، مارول و دیسی با تولید دهها فیلم و سریال، بازار را اشباع کردند. مخاطبان که زمانی با هیجان منتظر هر فیلم جدید بودند، اکنون احساس میکنند که باید کار تماموقت داشته باشند تا با همه محصولات این جهانهای سینمایی همراه شوند.
کیفیت نامتعادل و فرمول تکراری
کیفیت نامتعادل محتوا نیز نقش مهمی در این وضعیت دارد. در حالی که فیلمهایی مانند Avengers: Endgame و The Dark Knight استانداردهای بالایی را تعریف کردند، بسیاری از آثار اخیر فاقد عمق داستانی، شخصیتپردازی قوی و نوآوری هستند. مخاطبان دیگر حاضر نیستند فقط برای دیدن صحنههای اکشن و جلوههای ویژه، دو ساعت از وقت خود را صرف کنند.
همچنین فرمول تکراری که استودیوها دنبال میکنند، باعث شده است فیلمهای ابرقهرمانی به یکدیگر شبیه شوند. داستانهای قابل پیشبینی، شوخیهای کلیشهای و نبردهای نهایی مشابه، حس تازگی را از این ژانر گرفتهاند.
نیاز به داستانهای جدید و متفاوت
مخاطبان امروزی به دنبال تنوع و عمق داستانی هستند. موفقیت فیلمهایی مانند Everything Everywhere All at Once، Oppenheimer و Barbie نشان میدهد که مردم هنوز به سینما علاقه دارند، اما میخواهند چیزی بیش از فرمولهای تکراری ببینند.
حتی در خود ژانر ابرقهرمانی، فیلمهایی که جسارت داستانی بیشتری داشتند، موفقتر بودند. Joker با رویکردی تاریک و روانشناختی، Spider-Man: Into the Spider-Verse با انیمیشن نوآورانه و Logan با لحن جدی و بزرگسالانه، همگی توانستند از محدودیتهای ژانر فراتر بروند.
مخاطبان میخواهند شخصیتهای پیچیدهتر، دنیاهای غنیتر و داستانهایی ببینند که به چیزی فراتر از نجات جهان بپردازند. آنها به دنبال تجربههای احساسی واقعی و پیامهای معنادار هستند، نه صرفاً تماشای انفجارها و نبردهای CGI.
راهحلهای احتمالی برای احیای ژانر
کیفیت بر کمیت
استودیوها باید کیفیت را بر کمیت ترجیح دهند. به جای تولید دهها پروژه در سال، تمرکز روی چند اثر با کیفیت بالا میتواند اعتماد مخاطبان را بازگرداند. همچنین استخدام کارگردانهای خلاق که دیدگاه منحصربهفردی دارند، میتواند تازگی لازم را به این ژانر بازگرداند.
تمرکز بر داستانهای شخصی
تمرکز بر داستانهای شخصی و کوچکتر نیز میتواند موثر باشد. نه هر فیلمی باید سرنوشت کل جهان را رقم بزند. گاهی داستانهای صمیمیتر و انسانیتر، تاثیرگذارتر هستند.
نوآوری در قالبهای روایی
در نهایت، استودیوها باید به نوآوری در قالبهای روایی فکر کنند. ترکیب ژانرهای مختلف، تجربهکردن با لحنهای متفاوت و خطر کردن با ایدههای جدید، میتواند جان تازهای به این دنیاها ببخشد.
جمعبندی
دوران ابرقهرمانان لزوماً تمام نشده، اما قطعاً در یک نقطه عطف قرار دارد. شکستهای اخیر باکسآفیس هشداری برای استودیوهاست که دیگر نمیتوانند به فرمولهای کهنه تکیه کنند. مخاطبان خسته شدهاند، اما هنوز امیدوارند. آینده این ژانر به توانایی سازندگان در گوش دادن به نیازهای مخاطبان و جسارت برای تغییر بستگی دارد. فقط زمان نشان خواهد داد که آیا استودیوهای بزرگ میتوانند خود را متحول کنند یا همچنان شاهد افول این امپراتوری سینمایی خواهیم بود.