
گورستان شاهکارها: پروژههای سینمایی ناتمام
تاریخ سینما پر از فیلمهای ماندگار و فراموشنشدنی است. اما در کنار این آثار، یک تاریخ موازی و پنهان نیز وجود دارد؛ تاریخی از فیلمهایی که میتوانستند سینما را دگرگون کنند، اما هرگز فرصت ساخته شدن پیدا نکردند. این پروژهها، ایدههای بزرگ و رویاهای فراموشنشدنی بزرگترین کارگردانان جهان بودند که به دلایل مختلفی از جمله بودجههای سرسامآور، اختلافات خلاقانه، یا حتی بدشانسی محض، هرگز به مرحله تولید نرسیدند. این فیلمها مانند ارواحی در تاریخ سینما سرگردان باقی ماندهاند و علاقهمندان همواره با این سوال روبرو هستند: «چه میشد اگر ساخته میشدند؟». در این مقاله، به گورستان شاهکارهای سینما سر میزنیم و با چندی از مشهورترین پروژههای سینمایی که هرگز ساخته نشدند، آشنا میشویم. این مقاله برای کسانی که به پشتصحنههای سینما و داستانهای ناگفته آن علاقه دارند، میتواند بسیار جذاب باشد.
ناپلئون (Napoleon) – استنلی کوبریک
پس از موفقیت خیرهکننده «۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی»، استنلی کوبریک تصمیم گرفت بلندپروازانهترین پروژه زندگیاش را بسازد: یک فیلم حماسی درباره زندگی ناپلئون بناپارت. او با وسواس همیشگی خود، سالها به تحقیق پرداخت، نزدیک به ۳۰۰ کتاب درباره ناپلئون خواند و یک کاتالوگ دقیق از تمام جزئیات زندگی او تهیه کرد. این پروژه قرار بود تمام جنبههای زندگی ناپلئون، از دوران کودکی تا دوران درخشان نظامی و سقوط او را پوشش دهد. کوبریک قصد داشت صحنههای نبرد را با حضور ۴۰ هزار سرباز ارتش رومانی فیلمبرداری کند و جک نیکلسون را برای نقش ناپلئون و آدری هپبورن را برای نقش ژوزفین در نظر داشت. اما هزینه تولید فیلم آنقدر نجومی بود که استودیو MGM در آخرین لحظه از پروژه عقبنشینی کرد و این شاهکار بالقوه برای همیشه ناتمام ماند. تحقیقات کوبریک بعداً در ساخت فیلم دیگرش، «بری لیندون»، مورد استفاده قرار گرفت. این پروژه همچنان به عنوان یکی از بزرگترین پروژههای ناتمام تاریخ سینما شناخته میشود.
تلماسه (Dune) – آلخاندرو خودوروفسکی
قبل از اقتباسهای معروف دیوید لینچ و دنی ویلنوو، کارگردان آوانگارد شیلیایی، آلخاندرو خودوروفسکی، در دهه ۱۹۷۰ قصد داشت نسخهای کاملاً دیوانهوار و سورئال از رمان «تلماسه» اثر فرانک هربرت بسازد. پروژه او یک فیلم معمولی نبود، بلکه یک تجربه عرفانی ۱۴ ساعته بود که میتوانست مرزهای سینما را دگرگون کند. خودوروفسکی تیمی از بزرگترین هنرمندان آن زمان را گرد هم آورده بود: طراحان بصری مانند موبیوس و اچ. آر. گیگر (که بعداً موجود «بیگانه» را خلق کرد)، گروه موسیقی پینک فلوید برای ساخت موسیقی متن، و بازیگرانی چون اورسن ولز، میک جگر و سالوادور دالی. او حتی برای دالی مبلغ هنگفتی پیشنهاد کرد تا در هر دقیقه حضورش در فیلم، مبلغی نجومی دریافت کند. این پروژه آنقدر عظیم و عجیب بود که هیچ استودیویی در هالیوود جرئت سرمایهگذاری روی آن را پیدا نکرد و رویای خودوروفسکی به یکی از مشهورترین فیلمهای ساختهنشده تاریخ تبدیل شد. مستند «تلماسه خودوروفسکی» نیز به زیبایی داستان این شکست باشکوه را روایت میکند و اهمیت آن را در تاریخ سینما به تصویر میکشد.
در کوهستان جنون (At the Mountains of Madness) – گیرمو دل تورو
گیرمو دل تورو، استاد ژانر فانتزی تاریک، سالها آرزوی ساخت اقتباسی از داستان ترسناک کیهانیِ اچ. پی. لاوکرفت، «در کوهستان جنون» را در سر داشت. این پروژه جاهطلبانه قرار بود ترکیبی از وحشت، فانتزی و علمی تخیلی باشد که دل تورو با حساسیتهای خاص خود قصد داشت آن را به تصویر بکشد. او فیلمنامهای دقیق نوشته بود، تام کروز برای نقش اصلی انتخاب شده بود و جیمز کامرون به عنوان تهیهکننده پروژه را حمایت میکرد. دل تورو قصد داشت این فیلم را با استفاده از جلوههای ویژه پیشرفته و طراحی بصری خیرهکننده بسازد تا مخاطبان را به دنیای کابوسوار لاوکرفت بکشاند. اما استودیو یونیورسال از بودجه ۱۵۰ میلیون دلاری فیلم و عدم تضمین بازگشت سرمایه برای یک فیلم ترسناک تاریک و بدون پایان خوش، وحشت کرد و در نهایت پروژه را لغو نمود. علاقهمندان به لاوکرفت و دل تورو همچنان امیدوارند که این پروژه روزی به واقعیت تبدیل شود.
سوپرمن زنده است (Superman Lives) – تیم برتون
در اواخر دهه ۱۹۹۰، تیم برتون قرار بود فیلمی کاملاً متفاوت از سوپرمن با بازی نیکلاس کیج بسازد. این پروژه با هدف بازسازی کامل شخصیت سوپرمن طراحی شده بود و قرار بود داستانی عجیب و نوآورانه از این ابرقهرمان ارائه دهد. فیلمنامه که توسط کوین اسمیت نوشته شده بود، داستانی عجیب داشت که در آن سوپرمن با یک عنکبوت غولپیکر فضایی میجنگید و لباس سیاه رنگی به تن داشت. تصاویر تست لباس نیکلاس کیج با موهای بلند و لباس عجیب سوپرمن، سالهاست که در اینترنت دست به دست میشود و به نمادی از این پروژه عجیب تبدیل شده است. در نهایت، به دلیل بودجه بسیار بالا و اختلافات خلاقانه، کمپانی برادران وارنر پروژه را متوقف کرد و دنیای سینما از دیدن عجیبترین سوپرمن تاریخ محروم شد. این پروژه همچنان یکی از بزرگترین حسرتهای تاریخ سینمای ابرقهرمانی باقی مانده است.
نصفالنهار خونین (Blood Meridian) – ریدلی اسکات/جیمز فرانکو
بسیاری رمان «نصفالنهار خونین» نوشته کورمک مککارتی را یکی از بزرگترین و در عین حال خشنترین رمانهای آمریکایی میدانند که اقتباس از آن تقریباً غیرممکن است. با این حال، کارگردانان بزرگی مانند ریدلی اسکات و تاد فیلیپس تلاش کردند آن را به فیلم تبدیل کنند، اما خشونت بیپرده و داستان تاریک آن، همواره استودیوها را ترسانده است. جیمز فرانکو نیز نسخهای آزمایشی از فیلم را ساخت، اما نتوانست حق ساخت کامل آن را به دست آورد. داستان این رمان، سفری به تاریکترین ابعاد انسانی است و همین موضوع باعث شده که اقتباس از آن، چالش بزرگی برای سینماگران باشد. این رمان همچنان به عنوان یکی از قلههای فتحنشده سینما باقی مانده است و طرفداران مککارتی امیدوارند روزی این اثر به تصویر کشیده شود.
نتیجهگیری
این پروژههای ناتمام، یادآور این حقیقت هستند که فیلمسازی فرآیندی شکننده و پر از ریسک است. آنها رویاهایی بودند که روی کاغذ متولد شدند اما هرگز به نور پرده سینما نرسیدند. با این حال، داستان این فیلمهای ساختهنشده، خود به بخشی جذاب از تاریخ سینما تبدیل شده و تخیل سینمادوستان را برای همیشه به خود مشغول خواهد داشت. این پروژهها نشاندهنده خلاقیت بیپایان کارگردانان و محدودیتهایی است که حتی بزرگترین رویاپردازان نیز با آن روبرو میشوند.