داستان فیلم درباره زندگی میلدرد یازده ساله است. پدر او، جادوگر شستهشده استراون وایز، دوباره وارد زندگی او میشود. استراون موافقت میکند که از میلدرد مراقبت کند و با او وارد یک ماجراجویی کمپینگ میشود. آنها ماموریت دارند که یک جانور اسطوره ای معروف به پلنگ کانتربری را پیدا کنند. همانطور که آنها در بیابان جستجو میکنند، رازها آشکار میشوند و مرزهای بین واقعیت و افسانه محو میشوند.